خدا تلفن ندارد اما من با او صحبت میکنم..
فیسبوک ندارد اما من دوست او هستم...
توییتر ندارد اما من او را دنبال میکنم..
.
.
.
با خدا دعوا کردم باهم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوستم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: